معمولاً گفته میشود که اسب حافظه ضعیفتری نسبت به سگ دارد. شاید هم علت این گفته آن است که آنها با انسانهای بیشتری از قبیل پرورشدهندگان، سوارکاران و غیره سروکار دارند.
حتی اسبهای باری هم
مجبور هستند که به انسانهای زیادی خدمت کنند و هر ساعت در اجاره فرد دیگری باشند.
اما اگر یک اسب زمان زیادی در تملک یک نفر بماند گمشدة خود را حتی پس از گذشت
ایامی زیاد بازمیشناسد و از دستش غذا میگیرد و به راحتی اجازه میدهد که نوازشش
کند و هنگام سواری دادن هم نجیبانه احساساتش را محتاطانه به نمایش میگذارد.
بعضیها معتقد هستند که اسب صاحب خود را فقط بر اساس علائم خارجی اندام او چون
لباس و کلاه و کفش میتواند به خاطر بیاورد. به عنوان مثال فردی همانند «پروفسور
گریزمک» در مقالهای که در مجله فیزیولوژی حیوانات منتشر کرده بود به اسبی اشاره
کرد که صاحب خود را فقط از روی لباسش میشناخت و هنگامی که او لباسش را عوض میکرد
اسب از شناختن او عاجز میشد.
این پروفسور خود اسبهای زیادی را پرورش داده و سالهای عمر خود را به عنوان سوارکار سپری کرده بود. اما شاید در واقعیت چنین نباشد و بتوان چنین استنباط کرد که خلاف گفتههای این پروفسور نیز امکان دارد.
زیرا اسبها صاحب خود را در هر لباسی میشناسند و با عوض شدن لباس صاحب خود هیچ تغییر رفتاری در آنها دیده نمیشود. آنها هنگامی که صاحب خود را میبینند با گوشهای تیز و به جلو متمایل شده به استقبال او میآیند و زمانی که آنها خوشحال نیستند گوشهای خود را به عقب میبرند.
بیشتر اسبها هنگامی که
صدای پای صاحب خود را از پشت در اصطبل میشنوند، شیهه میکشند و این نشان میدهد
که آنها دارای گوشهای حساسی هستند و صداها را خوب میشنوند و تشخیص میدهند.
به گفته یکی از تربیتکنندگان اسب، وقتی که اسب سه سالهای را برای تربیت نزد او
سپردند، و زمانی که دوره تربیت آن اسب به پایان رسید، شخص مورد نظر به یک مدرسه
سوارکاری فرستاده شد و از آن اسب دور افتاد. اما هنگامی که پس از گذشت مدتی به یک
مدرسه سوارکاری رفت و در آنجا اسب تربیت شده خود را دید که به سمت او آمد و نشان
داد که هنوز خاطرات آن روزها را به یاد دارد.
برخی میگویند که اسبها با پاهای خود میآموزند و در میدانهای سیرک به نمایش
دادن مشغول میشوند. اما اگر تربیت کنندگان بخواهند که حرکات جدیدی به آنها یاد
بدهند دچار اشکال میشوند زیرا اسبها حرکات آموخته شده قبلی را مشکل فراموش میکنند.
فقط کافی است یک سوارکار مسیری را یک بار با اسب خود طی کند، اسب او به طور حتم
تمامی جزئیات مسیر را در حافظه خود ضبط میکند. اگر سوارکار بار دیگر قصد داشته
باشد که همان مسیر قبلی را طی کند و دهانه اسب را نیز رها کند، خواهد دید که اسب
در محل تقاطع جادهها سر خود را از همان ابتدا به طرفی میگرداند که مسیر قبلی
بوده است و به راههای دیگر توجهی نخواهد کرد.
اما اگر سوارکار دهانه را محکم به دست بگیرد یا از قبل تغییری در مسیر بدهد، اسب دیگر کوششی در تعقیب مسیر پیشین انجام نمیدهد و خود را کاملاً در اختیار سوارکار قرار میدهد. به نظر میرسد که اسب در چنین حالتی از ارتکاب اشتباه میترسد.
بیشتر حیوانات خانگی، پرورش دهندگان خود را به خاطر میسپارند و اغلب هم موفق میشوند محل زندگی خود را پیدا کنند.پروفسور گریزمک این احساس را «احساس جهت نما» نامید و معتقد بود که دقت این احساس به میزان استعداد مشاهده و حفظ مشاهدات بستگی دارد.